ترجمههای منظوم حدیث کسا/گوشهای از ارادت شاعران به این روایت تاریخی
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۶۹۰۰۶۸
گروه معارف ــ حدیث کساء در میان شاعران، بهخصوص شعرای آیینیسرا، از جایگاه ویژهای برخوردار است و آن را به تواتر به نظم درآوردهاند؛ تا جایی که بالغ بر صد منظومه حدیث کسا از قرن 11 هجری تا به امروز موجود است.
به گزارش ایکنا از خوزستان، مقاله زیر اثر طاهره کاظمی، پژوهشگر ادبیات شیعی درباره برخی از تلاشهای شاعران در به نظم کشیدن حدیث ارزنده کساء است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حدیث کسا از جمله احادیث مشهور شیعیان بوده که در فضیلت پنجتن بیان شده است. این حدیث در میان شاعران، بهخصوص شعرای آیینیسرا، از جایگاه ویژهای برخوردار است و آن را به تواتر به نظم درآوردهاند؛ تا جایی که بالغ بر صد منظومه حدیث کسا از قرن 11 هجری تا به امروز موجود است. البته باید خاطرنشان کرد که این حدیث شریف به زبانها و لهجههای مختلف انگلیسی، اردو، عربی، ترکی استانبولی، لری، شوشتری و... هم به نظم درآمده و عدد مذکور، صرفاً منحصر به منظومههای فارسیزبان حدیث است.
از آنجایی که حدیث کسا یک روایت تاریخی به حساب میآید، شاعران در به نظم درآوردن آن نیز زبان سادهای را پیش گرفتهاند تا فهم آن برای عامه مردم امکانپذیر باشد؛ زیرا هر قدر زبان در روایت یک واقعه تاریخی سادهتر و گویاتر باشد، درک و فهم آن برای مخاطب سادهتر خواهد بود. هرچند لازمه زبان ادبی استفاده از یکسری صنایع در زیباتر کردن کلام است؛ اما از آنجایی که حدیث کسای منظوم پیوندی میان تاریخ و ادبیات است و برای مخاطب عام سروده میشود، دست سراینده تا حدودی تنگتر میشود و ملزم است از زبان سادهتر و گویاتری استفاده کند.
در مجموع، سبک و شیوه شاعران در به نظم درآوردن این حدیث شریف اغلب یکسان است و بهندرت شاعری یافت میشود که با زبانی دشوار به نظم حدیث پرداخته باشد. برای مثال میتوان از منظومه علامه حائری مازندرانی نام برد که واژگان دشوار و نامأنوس در شعرش بسیار به چشم میخورد و شرح و بسط بسیاری را میطلبد.
به لحاظ قالب و وزن شعری، شاعران بیشتر از قالبهایی استفاده کردهاند که برای به نظم درآوردن یک روایت تاریخی مناسب باشد. به همین دلیل منظومه خود را اغلب در قالبهایی چون مثنوی، قصیده، مسمط، ترکیببند، ترجیعبند و بحرطویل سرودهاند. البته آشفته دزفولی از قالب متفاوت مستزاد برای این روایت استفاده کرده که به خوبی از عهده کار برآمده است. بخشهای آغازین این منظومه را با یکدیگر میخوانیم:
در خبر هست ز زهرای بتول اطهر دختر پیغمبر
نوربخشای مه و مهر و نجوم و اختر فلک شمس و قمر
که یکی روز مرا بود به حجله مسکن فارغ از رنج و محن
که شدی داخل در حجره رسول اطهر با جمالی انور
نظر افتاد مرا بر رخ آن لمعه نور به تجلّی از دور
کز شعاعش همه بگرفت مرا راه بصر ز فروغ منظر
آمد و جای بر آن حجله چو خورشید نمود پی راحت بِغنود
من به حیرت شدم از حالت آن نیکسیر چو در آن ساخت مقر
پس بفرمود که ای فاطمه بینم به تنم همه آثار الم
خیز و درپوش عبا بر تنم، ای جان پدر ساعتی در بستر
فاطمه گفت: مصون باد تنت از آفات! به تمام اوقات
باد محفوظ تو را جسم ز هر نقص و ضرر! به پناه داور (صص 52-53)
تعدادی از شاعران هم هستند که همزمان یک روایت را در چند قالب متفاوت به نظم درآوردهاند. مانند رجا زفرهای که در چهار قالب مثنوی، قصیده، مسمط مخمس و بحرطویل حدیث کسا را به نظم کشیده است. او از جمله شاعرانیست که در سرودههای خود، به روایت غیرمشهور حدیث کسا هم توجه داشته است؛ زیرا اغلب شاعران روایت مشهور را به نظم درآوردهاند. در ادامه بخشهایی از روایت غیرمشهور حدیث کسا را از زبان رجا زفرهای میخوانیم:
روایت به مجمع شده اینچنین که روزی رسول خدای مبین
بیامد سوی خانه فاطمه نشست اندر آن خانه بیواهمه
...چو بنمود احمد در آنجا نزول بیامد ز یاری برِ او بتول
حریره بیاورد نزد پدر نمود عرض، آن نخل دین را ثمر
که قربان جان تو جان جهان! حریره نما، ای پدر! نوش جان
پیمبر بفرمود بیگفتگو: علی را بخوان با دو فرزند او
که تا هر سه آیند در نزد من تو هم چارمینْشان شَوی بیمِحن
نشینیم هر پنجتن از وفا حریره تناول نماییم ما
مگر این ندانی که ما پنجتن چو یک روح هستیم در یک بدن!
روان گشت ز امر پدر، فاطمه بیاوردشان نزد احمد، همه
نشستند در نزد هم بالتّمام تناول نمودند با هم طعام
که ناگه به امر خدای جلیل رسید از سما حضرت جبرئیل
عیان دید جبریل، نور خدا تجلّی نموده است از پنج جا
بخوانْد آن زمان آیۀ اِنّما به نزد همان پنج آل عبا
نشانی به پاکی به پاکان رساند که او آیهای را ز تطهیر خواند
پس آنگه نبی، آن شه ارجمند عبا بر سر جملگی برفکند
علی با دو فرزند و اُمّ نسا اَبا احمد آن پنج زیر کسا
کسا بر سر جمله چون فرش شد گمان مسکن جمله در عرش شد (صص 13-15)
بعضی از شاعران هم مانند غفران گویا میخواستند روایت مشهور را به نظم درآوردند؛ اما ترتیبی که برای حضور پنجتن زیر کسا قائل شدهاند، با ترتیب معمول متفاوت است. این تغییر یا میتواند بهدلیل عدم آگاهی شاعر از اصل روایت باشد یا اینکه در تنگنای وزن و قافیه قرار گرفته و مجبور به تغییر ترتیب حضور پنجتن شده است.
ذکری کنم ز وقعه روشنگر کسا تا جان و دل بیابد از آن بهجت و صفا
زین قصّه قصد حق به تو افشای راز شد افسانه نیست تا شنوی از ره هوا
روزی رسول حق، سوی زهرا بشد به شوق در حجرهاش غنود و کشیده به سر عبا
آمد علی، شمیم نبی بر مشام یافت پرسید از بتول: رسد بویش از کجا؟
زهرا بدو نمود عبا و اَب از ادب مستأذنانه جُست علی با شه التقا
در این میان دو کودک نوباوه نبی یعنی جمال حق، حسنین، احسنالوری
وارد شدند خدمت جدّ بزرگوار جستند بوی گلشن وحدت در آن سرا
آن هر دو هم به زیر کسا جا گرفتهاند آوردهاند امر خدا را به جان بجا
زهرا هم آن زمان شده ملحق به جمع و نیز بُستان حق مزیّن از آن گلبن هدی (ص 63)
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، حدیث کسا یک روایت تاریخی است. به همین دلیل شاعران در به نظم درآوردن آن از دیگر روایات مرتبط با پنجتن نیز سخن گفتهاند. به این صورت که در اغلب منظومهها زمانی که شاعر به خامس آل عبا میرسد و از ورود ایشان به کسا میگوید، گریزی هم به صحرای کربلا و واقعه عاشورا میزند و کلام خود را با آنچه در کربلا گذشته است، به اتمام میرساند. تعدادی هم پس از اتمام داستان، از نحوه شهادت هر یک از پنجتن سخن میگویند. مانند این شعر از جیحون یزدی:
عقل کل، سیّد کونین، رسول دو سرا
بین چه کردند بر او امّت بیشرم و حیا
دُر دندان ورا خَست ز کین، سنگ جفا
بست بر گردن او دشمن غدّار، عبا
در اُحد سنگ جفا جست به پیشانی او
زد که شد سرخ، رخ و چهره نورانی او
بنگر از بعد وفاتش که ز بیداد ستم
بر سر عترت وی دست ستم گشت عَلَم
پشت عرش از اَلَم باد مخالف شد خم
گشت از تیشه کین ریشه اسلام قلم
بضعه طاهرهاش فاطمه خیرالنسا
بعد وی گشت گرفتار به چنگال بلا
مجتبی را که بُدی حامل عرشش دربان
بین چهها دید در این دار جهان از عدوان!
خنجرش زد ز جفا خصم جفاجو بر ران
عاقبت از اثر زهر جفای دوران
وز نفاق فلک شعبدهبازِ کجگشت
پارههای جگرش ریخت فرو اندر طشت
هان! چه گویم منِ سرگشته ز احوال حسین
که زبان لال بوَد در صفت حال حسین
آه! از تشنگی بیحد اطفال حسین
داد! از سینه بشکسته پامال حسین
آه! از آن وقت که افتاد ز زین روی زمین
کز غمش زلزله گردید به گردون برین (گلستان سخن، صص293-294)
آنچه در بررسی این مجموعه کثیر از منظومه حدیث کسا به دست میآید، این است که شاعران از دیرباز تاکنون علاقه و ارادت خاصی به این روایت تاریخی داشتهاند و تلاش خود را کردهاند تا آن را به نظم درآورند. البته حدیث کسا تنها نمونه ژانر ادبی ترجمه منظوم نیست. روایات و دعاهای دیگری چون توسل، عاشورا، ندبه و... نیز در این سالها به نظم درآمدهاند و شاعران به دلیل علایق مذهبی، خود را ملزم به سرودن این منظومهها کردهاند. این الزام گاهی به لحاظ ادبی نتایج خوشایندی نداشته و باعث شده است که صرفاً اثری منظوم بدون ارزش و کیفیت ادبی لازم سروده شود؛ اما در مقابل اشعاری هم هستند که از قوت ادبی خوبی برخوردارند و میتوانند نُقل محافل مذهبی باشند.
یکی از پژوهشهایی که اخیراً درخصوص منظومههای حدیث کسا صورت گرفته، گردآوری این مجموعه به کوشش اینجانب با کمک تعدادی از دوستان و همکارانم در ادبپژوهی شیعی است. در این مجموعه کوشیدهایم تا علاوه بر انتخاب بر اساس ادبیت کلام، به همه جوانب ادبی و تاریخی منظومهها نیز توجه داشته باشیم. این اثر در حال حاضر در اواخر مرحله تألیف است و امید داریم که هرچه زودتر بتوانیم آن را به چاپ برسانیم.
منابع
آشفته دزفولی، محمّدباقر (1373). ضیاء المنیر الحسینیه، دزفول: سیّد عالمشاه.
رجا زفرهای، محمّدعلی (1341). گلچین رجا زفرهای، با سعی و کوشش محمّدحسن رجا زفرهای، اصفهان: چاپخانۀ ربانی.
غفرانیان، حسن (1368). دیوان غفران، بیجا: یگانه.
محمدی دولابی، حسن (1373). گلستان سخن، تهران: امیرکبیر.
طاهره کاظمی
پژوهشگر ادبیات شیعی
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن حدیث کساء شاعران حضرت فاطمه قرآن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۶۹۰۰۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زیباترین شعرها از شاعران بزرگ و معاصر درباره معلم به مناسبت روز معلم
شعر درباره معلم در ادبیات فارسی بسیار است. ما ایرانیها از دیرباز تا امروز قدردان معلمان و مربیانمان بودیم. این قدردانی به خوبی در ادبیات نشسته است. بیایید زیباترین اشعار روز معلم را با هم بخوانیم با زیسان همراه باشید.
زیباترین شعرها درباره معلمسعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر میطلبی طاعت استاد ببر
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر
-حافظ-
***
گر کسی را رغبت دانش بود گو دم مزن
زانکه من دم درکشیدم تا به دانایی زدم
-سعدی-
***
همه شوخی و دلبری
جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت
غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم
که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت
تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین
به چین زلف تو آید به بتگری آموخت
هزار بلبل دستان سرای عاشق را
بباید از تو سخن گفتن دری آموخت
برفت رونق بازار آفتاب و قمر
از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت
همه قبیله من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت
مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه
که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
-سعدی-
***
ز بوسیدنیهای
این روزگار
یکیشان بود
دست آموزگار
-شهریار-
***
پادشاهی پسر به مکتب داد
لوح سیمینش بر کنار نهاد
بر سر لوح او نبشته به زر
جور استاد به ز مهر پدر
-سعدی-
بیشتر بخوانید تبریک روز معلم به همکار با ۴۰ متن ادبی، زیبا و رسمی پیام تبریک روز معلم ۱۴۰۳ | زیباترین و بااحساسترین جملات روز معلم، مربی و استاد + عکس تبریک روز معلم
***
گفت استاد: مبر درس از یاد
یاد باد آن چه مرا گفت استاد
یاد باد آن که مرا یاد آموخت
آدمی نان خورد از دولت یاد
هیچ یادم نرود این معنی
که مرا مادر من، نادان زاد
پدرم نیز چو استادم دید
گشت از تربیت من آزاد
پس مرا منت از استاد بود
که به تعلیم من اُستاد اِستاد
هر چه میدانست آموخت مرا
غیر یک اصل که نا گفته نهاد:
قدر استاد نکو دانستن
حیف استاد به من یاد نداد
-ایرج میرزا-
***
حروف درس الفبای ما معلم بود
تمام صحبت ما یک صدا معلم بود
به روی تختهی چوبی همیشه بی پایان
شروع نام خدابود، تا معلم بود
نگاه روشن دنیای کودکی هایم
به خشم و بوسهی مادر ؤ یامعلم بود
خدا به وسعت ایمان به شکل هر واژه
ؤ جمله جملهی ایثار، با معلم بود
قسم به نام پیام آوران آگاهی
تمام درد بشر را دوا معلم بود
شکوه صبر وصلابت چو کوه میبارید
سه تیغ مهر ؤ سنگ بلا معلم بود
به دشتهای پر ازغنچههای پراحساس
گلی شکفته به نام وفا، معلم بود
به هیچ زندگی و پوچ مرگ، معنا داد
تمام بود و نبود شما معلم بود
به وقت گوش نهادن نشسته شاگردیم
در اوج خستگیش هم به پا معلم بود
هنوز پرسش بی پاسخی که میخواند
معلم عشق خدا یا خدا معلم بود؟
***
از تو گفتن کار یک دلداده است
قلب تو قلبی سفید و ساده است
هر چه میدانم تو یادم دادهای
پند هایت پاک و فوق العاده است
از معلم شعر گفتن ساده نیست.
چون معلم آدمی آزاده است
دست پاکش معنی مردانگیست
سر به مهر و بر سر سجاده است
گفته بودم پیش از این یکبار من
قلب تو قلبی سفید و ساده است
محمد شکری فرد
***
صدایت نغمهای ازباغ فردوس معلمای طنین هستی من
تویی سرچشمهی ارامش وعلم معلمای فروغ دیدهی من
وجودت شمع سوزان زمانه معلم اسوهی ازادی من
ببوسم دستهای مهربانت معلم خاک پایت سرمهی من
گرفتی دستهایم صادقانه مرابردی به اوج عاشقانه معلم روشنای تاری من
دعایم تاابد بدرقهی توست معلم رهنمای اکی من
تلاشت رانخواهم برد ازیادمعلم یادتوهمراست بامن
مریم شکیبا
***
دوباره آمده روز معلم
گلی در حیطهی تعلیم خادم
معلم وارث پیغمبران است
مقامش خارج از وصف وبیان است
به امر تربیت کوشاترین است
تعلم خاتم و او، چون نگین است
به از مهر پدر جور معلم
بباید گشت بر دور معلم
بود همچون پدر بر دانش آموز
به فکر اوست همواره شب و روز
معلم، چون ستاره در زمین است
چراغ رهنما، حبل المتین است
معلم، روز تو بر تو مبارک
نگهدارت بود رب تبارک
اسماعیل تقوایی
***
سپاسگزار معلمی هستم که
اندیشیدن را به من آموخت
نه اندیشهها را …
***
آموزش عشقم از همین مکتب توست
اندوختهی سوادم از این لب توست
گفتم که مریضم و بیا بستر من.
چون عامل دردم این غم و این تب توست
***
تبریک روز معلم به همکار را نیز ببینید
tags # شعر سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!